بالاخر ه روزی رفتن آغاز خواهد شد
اول آنکه زیاد به شادی ها و امکانات وابسته نباشد چون بالاخره تمام خواهد شد.
و مهمتر اینکه روزی همه چیز به پابان خواهد رسید و زندگی دیگری را باید شروع کرد.
وقت یاران خوش
اول آنکه زیاد به شادی ها و امکانات وابسته نباشد چون بالاخره تمام خواهد شد.
و مهمتر اینکه روزی همه چیز به پابان خواهد رسید و زندگی دیگری را باید شروع کرد.
وقت یاران خوش
جق یارتان
در همه مشکلات این نیروی الهی هست ولی شیطان همیشه تاریکی ها را زیاد می کند و می خواهد انسان را مایوس کند. ولی باید با شیطان دشمنی کرد و به حرفش گوش نکرد.
حق یارتان
تا بعد
انسانها ترجیح می دهند دباره آینده فکر نکنند چون نوعا دچار سر در گمی می شوند و آینده را مبهم و غیر قابل پیش بینی تصور می کنند به همین دلیل ترجیح می دهند که آن را مسکوت گزارده و در باره آن اصلا فکر نکنند تا یکباره با آن مواجه شوند. ولی این روش روش عاقلانه نیست.
باید با واقعیتها روبرو شد و شحاعت قبول واقعیت را داشت. اینکه در آینده ما مرگ پدیده ای قطعی و هیچ کس را از آن گریزی نیست. پس باید به مرگ و بعد از مرگ اندیشید. ولی انسان بعد از اندکی تامل درباره مرگ و بعد از مرگ ره به جایی نمی برد. پس چکار باید کرد؟
باید از بدیهیات شروع کرد. خوب باید فکر کرد اصلا چه کسی منو این عالم آورده. و باید از طریق او مرگ و بعد از مرگ را باخبر شویم. و این معما ادامه دارد...
آفرينش با همان هدفي كه اين جوان را در برهه اي از زمان زيبا قرار داده بود با همان هدف وي را به جلو برده و چهرهء ديگري به وي داده است. ولي وي چون نمي تواند در چهره جديد هدف آفرينش را درك كند افسرده مي شود كه چرا ديگر آن قيافه دوست داشتني را ندارد.
آفرينش به دنبال هدف واحد و خاصي است اگه كسي آن را درك كرد در تمامي مراحل آفرينش به راحتي زندگي مي كند و لذت مي برد چون مي فهمد آفرينش هوشمند و هدفمند و ... است ولي كساني كه هدف آن را درك نكرده اند هميشه نگران و افسرده خواهند بود چون تمام دلبستگي هايي كه دارد در گذر زمان تغيير خواهد كرد و در نهايت محل زندگي وي از اين دنيا به آن دنيا منتقل خواهد شد كه چيزي از آن نمي داند .
راه چاره چيست؟
راه چاره همراهي با آفرينش است و تفسير آفرينش به همان طريقي خود بيان نموده است آفرينش به انسانها پيغام مي دهد كه اي انسان تو مسيري را شروع كرده اي كه نهايت ندارد و الان در آغاز ميسر هستي پس بايد با دستورات داده شده حركت كني تا در ادامه مسير دچار مشكل نشوي.
وقت ياران خوش
اما انسانها در اهداف مادي به بي حالي و خستگي اصلا توجهي نمي كنن و هدفشان را پيگيري مي كنند كارمندي شب تا دير وقت بيدار بوده صبح با خستگي و بي حالي از خواب بلند مي شود و خودش را به اداره مي رساند و به خودش فشار مي آورد چون مي داند اگه به موقع سر كار حاضر نشود مزاياي ماديش آسيب خواهد ديد.
ولي انسانها براي اهداف علمي و معنوي حاضر نيستند اندكي به خود فشار بيآورند همون كارمند را تصور كنيد كه براي رفتن به اداره - عليرغم خستگي - بيدار مي شود و سر كار مي رود ولي براي نماز صبحش هزاران بهانه مي آورد كه خدا نخواسته ما خودمان را به سختي بياندازيم.
اين براي آن بود كه عزيزاني كه به دنبال رشد علمي و معنوي خود هستند بدانند كه اگه در اين مسير به خستگي و بي حالي تكيه كنند از مقصد باز خواهند ماند و البته در اين صورت محيط و جامعه و دوستان و خانواده را متهم خواهد كرد كه مانع رشد او شدند مانند مراجعه كننده به كتابخانه كه بي نظمي كتابخانه را مانع رشد خودش مي دانست ولي ديديم كه در عصر سامان گرفتن كتابخانه هم او توفيقي به دست نيآورد.
به همين دليل انسانهاي بزرگ اهداف علمي و معنوي خود را پيگير هستند چه جامعه ساماني داشته باشد يا نداشته باشد و افراد ضعيف هميشه از رسيدن به اهدافشان باز مي مانند چه جامعه سامان داشته باشد يا نداشته باشد.
به همين دليل زندگي بزرگان هميشه براي انسانها عادي، پديده اي خارق العاده و باور نكردني است و آنها به اين زندگي نامه مثل داستانهاي تخيلي نگاه مي كنند چون اگر خودشان در يكي از صحنه هاي مشابه زندگي اين بزرگان قرار گيرند اصلا نمي تواند رفتاري كه اون بزرگ در آن وضعيت از خودش نشان داده نشان دهند.
حق يارتان
نتيجه:
1. او در هر دو زمان مراجعه به كتابخانه به يك اندازه در كتابخانه توقف داشت.
2. او در هر دو مرحله مطالب مورد علاقه اش را ياد نگرفته از كتابخانه خارج شده بود.
3. تلاشهاي يك ساله مسئول كتابخانه كمكي براي رشد او نكرده بود.
به نظر شما مشكل كجاست؟
وقت ياران خوش
وقت ياران خوش
واقعيت اين است كه وضعيت ما در جهان مادي مانند وضعيت آن بيمار است. دنياي مادي با تمام مشغله هايش روح مارا بيمار نموده و اطرفيان ما نيز اغلب به همين مرض مبتلا مي باشند لذا هيچ كس به فرد ديگري در رفع اين مرض نمي تواند كمكي بكند مگر اينكه پزشك او را خبر دار سازد. ولي اگه پزشك قبلا نسخهء سلامتي بيمار را نوشته باشد ولي مريض بي خيال به نسخه او باشد شما جكار خواهيد كرد؟. مي دانيد طرف سرطان دارد و اين بيماري او را به زودي از پاي در خواهد آورد ولي او بي خيال به توصيه پزشك خود است.
به همين دليل قرآن فرياد مي زند كه اي انسانها ثروتها و كسب و كارها و زندگي مادي شما را از مسير آينده غافل نسازد شما به زودي تمامي اينها را پشت سر گذارده و به تنهايي وارد عالم ديگري خواهيد شد ولي متاسفانه هيچ كس به فكر آزادي خودش نيست هيچ كس نمي خواهد آينده خود را بيمه كند. ولي شما سعي كنيد از اين بيماران نباشيد . در اينجاست كه حافظ شيرين سخن توصيه مي كند كه :
صحبت عافيتت گرچه خوش افتاد اي دل
جانب عشق عزيز است فرو مگذارش
او كه عاشق ما بوده و هست و ما را با عشق آفريد و به همه موجودات برتري داد عاقبت ما را به حضور خود فرا خواهد خواند پس جانب عشق او را فراموش نكن و حق عشق و ارادت او را ادا فرما.
وقت ياران خوش
يا حسرة علي العباد
وقت ياران خوش
وقت ياران خوش
واقعيت اين است كه اطلاعات ما نسبت به مسيرهاي بعدي زندگي به اندازه اطلاعات همان كودك شير خواره است نه فرصت و نه توان درك مراحل بعدي را در مرحله قبلي نداريم ولي آفرينش با ظرافت خاصي انسانها را گام به گام جلو مي برد و با وارد شدن به مرحله بعدي شناخت و درك وي از آن مرحله كاملي مي شود. مثلا ما در باره ملايكه و روح قدرت درك و توانايي (در اين مرحله نداريم) و تلاش و تقلا براي درك آنها در اين مرحله از زندگي به جايي نخواهد رسيد. به همين دليل بايد مانند آن شير خواره بود و به آفرينش اعتماد كرد و جلو رفت. به همين دليل افرينش براي هر انساني در هر مرحله روش هاي ساده اي را در نطر گرفته كه ضامن رشد و ارتقاي وي براي مرحله بعدي است. اينكه دروغ نگوييد خيانت نكنيد، به دنبال كارهاي حرام نرويد، وظايف ديني را به خوبي و با دقت انجام دهيد، ديگران را اذيت و آزار نرسانيد، به دنبال رفاه و آسايش ديگران باشيد و ... همه دستورات ساده اي هستند كه رشد و تكامل ما را براي ورود به مراحل بعدي به دنبال خواهد داشت. ولي تفاوت ما با كودك شير خوار آن است كه آفرينش براي او مادر دلسوزي در نظر گرفته كه او را در (شير خوردن) كمك مي كند و در كنار وي هست.
ولي الان شما هم شيرخواره هستيد و هم بايد مادر مهربان خود باشيد يعني نفس خودتان را از بازيگوشي بر حذر داريد و او رابه وظايفي كه آفرينش براي رشد او در نظر گرفته موظف بداريد. ولي اغلب انسانها اين دو نقش را با هم نمي توانند ايفا كنند برخي ها شيرخوارگي خود را فراموش مي كنند و تصور مي كنند در اين مرحله كه تا اندازه اي رشد جسمي آنها كامل شده قدرت درك و فهم معادله هاي پپچيده آفرينش را دارند و در حالي كه چيزي نمي فهمند فكر مي كنند همه چيز مي فهمند و در اثر فهم ناقص خود براي خودشان مسير رشد در نظر مي گيرند ولي به جز محروم شدن در مراحل بعدي نتيجه اي برايش او نخواهد داشت. مثل آنها مثل مادري است كه براي كودكش به جاي شير غذاي مقوي بدهد مي توانيد حدس بزنيد چه بلايي سر اين كودك خواهد آمد.
و برخي هم نقش مادر بودن را فراموش مي كنند و نفس خود را در انجام هر كاري كه نفس دوست دارد ازاد مي گزارند و به كلي مسير تكامل خود را ضايع كرده و به صورت ناقص الخلقه باقي مي مانند و به زودي از وضعيت خود باخبر خواهند شد ولي فائده اي به حال آنان نخواهد داشت.
الان به راحتي مي توان معني سوره عصر را فهميد كه مي فرمايد:
قسم به عصر تمامي انسانها در خسران و زيان هستند (يعني خود را از تكامل در مراحل بعدي محروم مي كنند) مگر كساني كه ايمان اورده (يعني نظام آفرينش را يك پارچه مي دانند و براي آن يك مدير قائل هستند) و كارهاي شايسته (همان كارهايي كه از سوي مدير آفرينش به او دستور داده شده) انجام مي دهند. و دعوت به حق مي كنند و دعوت به صبر مي كنند (يعني عجله نكنيد به مرور كه در نظام آفرينش پيش برويد تكامل خواهيد يافت و دركتان از آفرينش بيشتر خواهد شد.
وقت ياران خوش
شايد فكر كنيد اين جمله يك معما است، نه اينطور نيست. يك جمله ساده است ولي شما را به عالم راز وارد مي كند و شما از اين عالم پر راز و رمز مي ترسيد. چون هيچي درباره اش نمي دانيد باينكه باشماست. و خودتان هستيد. نمي توانيد بگيد كه خود را نمي شناسيد چون واقعيت خنده داري است انسان خودش خودش را نشناسد و نه مي توانيد بگوييد خودتان را مي شناسيد چون واقعا نمي شناسيد.
نمي دانيد در وقت خواب كجا هستيد. چرا برخي موقع خواب مي بينيد و برخي موقع خواب نمي بينيد ؟ چرا نمي توانيد با اراده خود در خوابهايتان نقشي ايفا كنيد؟ شما به كجا مي رويد؟ از آينده خود چه خبر داريد؟
اگه مي خواهيد به درون خودتان سفري بكنيد خودتان را زياد به زحمت نياندازيد به قرآن مراجعه كنيد چون قرآن هم از گذشته شما دقيقا خبر مي دهد و هم از آينده شما با خبر است.
قرآن مي گويد ما بر اساس رازي كه فقط خودمان مي دانيم و بدان واقف هستيم تصميم به خلق شما انسانها گرفتيم و مقام والايي به شما داديم ولي شيطان كه از مقام و موقعيت شما با خبر گرديد و آينده شما را مي توانست پيش بيني كند ناراحت شد و اعتراض كرد كه چرا آينها بر من مقدم كردي؟ من در دفاع از شما برخورد سختي با شيطان كردم و او را از درگاه خود راندم. ولي او از من خواست كه پاداش خدمت هايش را بدهم ، من هم براي اينكه در حق كسي ظلمي نمي كنم به شيطان گفتم : هرچي مي خواهي بخواه. ولي او چيزي براي نجات خودش نخواست چيزي كه خواست ابزاري براي سر نگوني شما انسانها بود من هم بهش دادم ولي اتمام حجت كردم تو انسانهايي را مي تواني به دنبال خود بكشاني كه خودشان با اراده دنبال تو بيايند. ولي انسانهايي كه به سوي من بيايند تو نمي تواني تاثيري در سرنوشت آنها داشته باشي.
بعد به انسانها هشدار داد كه اي انسان اين شيطان دشمن شما هست و هيچ وقت دوست شما نخواهد بود چون سرنوشت او به خاطر شما دگرگون شده او مي خواهد سرنوشت شما را دگرگون سازد. مواقب خودتان باشيد و به من اعتماد كنيد تا از شر شيطان در امان بمانيد من ملائكه خود را براي ياري به سوي شما مي فرستم آنها هميشه باشما هستند و شما را كمك مي كنند اگه در اعتماد به من ثابت قدم باشيد هيچ ترسي و اندوهي در دنيا و آخرت نخواهيد داشت (ان الذين قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل عليهم الملائكه) و وارد بهشتي خواهيد شد كه تمام لذتها در آنجا براي شما بدون هيچ دردسري فراهم هست.
آيا انسان مي تواند شيطان را ببيند؟ آيا نداي ملايكه مي شنود؟ ولي شيطان و ملايكه با ما در ارتباطند ولي ما خبر نداريم و اي بسا هزاران خبر در درون ماست كه خبري از آنها نداريم.
پس براي كشف خود به قرآن پناه ببريد و با خدا صميمي باشيد تا كم كم از خود آگاه شويد و مسير آينده براي شما روشن گردد و از دشمنان در امان بمانيد.
حق يارتان
تا بعد
اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر رفت
باقي همه بي حاصلي و بي خبري بود
وقت ياران خوش